سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!خوبید خوشید سلامتید

؟؟
من عالیم با این ک از مشهد برگشتم بازم عالیم
!اما میدونین امروز از چند نفر شنیدم میخوان سمپاد رو تعطیل کنن . سال پیش که این خبر رو شنیدم کلی خوشال شدم
و حال کردم ولی امسال ...
حال که نکردم هیچ کلی ناراحت شدم
! یاد تمام خاطرات خوبو بدی افتادم که با بچه ها داشتم حتی ۳ جمله ای که تو کل سال پیش با یکی از همکلاسیام زدمو یادم اومد! یاد دعواهامون افتادم یاد شوخی هامون یاد شورش کردنامون یاد تشویق کردنامون یاد ضایع ترین رسوندنا سر تخته که معلم همه رو با هم ضایع میکرد یاد چشم غره ها و کتک کاریا یاد حرفایی که همیشه میخواستم بگمو نگفتم و یاد حرفایی که گفتم و نباید میگفتم یاد اون زمانایی ک حالم بد بود یه دفه هورررررررا میکشیدمو بچه ها میگفتن سمپادک توره (اگه گفتین تور چی میشه ؟؟؟؟ میشه دیوونه) یاد اون زمانی که فقط نگاه کردیم و یاد اون زمانی که فقط گفتیم و یاد همه چی .... یه لحظه که فک کردم گفتم بروبچ کلاس بهترینن حتی بدترین خاطراتمونم باز خوب بود همه بچه ها رودوس دارم و امید وارم سمپاد بسته نشه بخاطر بچه ها !تا قدر هر لحظه بودن باهاشونو بیشتر بدونم
...
امیدوارم....
حالا بگذریم خیلی خیلی احساساتم قلیان کرد ! به خاطر همین برای این که از این فاز احساسی درام یه چن تا چیز خنده دار میذارم :






ولی بچه ها خدایی چه چیزایی که نشدیم :
خودکار هم نشدیم که علم و دانش به دست خودمون نوشته بشه!
- کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن!
- صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن!
- مدیر بانک هم نشدیم بریم کانادا خونه 2 میلیاردی بخریم هدیه بدیم به دخترمون!
- آبدارچی بانک هم نشدیم 1 میلیارد بزنیم به جیب!
- بزم نشدیم یه علفی چیزی به دهنمون شیرین بیاد!
- آفساید که خوبه یه خطای ساده هم نشدیم قدِ یه کارت زرد ازمون حساب ببرن... اه
- بیل گیتس هم نشدیم که 500 دلار در ثانیه درآمدمون باشه
- لواشکم نشدیم که یکی برامون ضعف کنه...
- فرزند آخرم نشدیم که هر چی خواستیم مامان بابامون برامون بخرن!
- فرزند آخر هم نشدیم که با داداش بزرگمون بریم بیرون دور بزنیم و حالشو ببریم!
- به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگهههههههههه، یه نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون! استادم نشدیم شخصیت کسی رو خرد کنیم!
- مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم!
- زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه...
- تام و جری هم نشدیم زندگی مون سرتاسر هیجان باشه
- نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه
- نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه
- شریعتی هم نشدیم هر چی جملات قصاره نسبت بدن به ما
- ای کی یو سان هم نشدیم آب دهن بمالیم کف کلمون، همه چی حل شه!
- چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم
- قاصدک هم نشدیم، پیام رسان و سنگ صبور عشاق شیم
- عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم
- فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه
- گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم
- معادله هم نشدیم، کلی آدم دنبال این باشن که بهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن
- کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم
- ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم!
- مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم
- ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون
- مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم
- توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر به خاطرمون خودکشی کنن
- بوم نقاشی هم نشدیم یکی بیاد رومون 4 تا درخت و 2 تا دونه پرنده بکشه، قیمتی بشیم واسه خریدن مون سر و دست بشکونن
- گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده
- کبری هم نشدیم تصمیم هامون رو تو کتاب ها بنویسن
- کوزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم
- دریاچه ارومیه هم نشدیم دورمون حلقه انسانی تشکیل بدن
و اما در آخر .... امروز که داشتم به بچه ها فکر میکردم یه تست روانشناسی دیدم تست دادم تو زندگیم فک نمیکردم اینقد آدم مثبتی باشم .... مایه ی امیده این تست شماهم بدید :
به شش سوال زير به دقت فکر کنيد و جوابهاي خود را روي يک صفحه کاغذ بنويسيد. آنچه را که به طور طبيعي به ذهنتان مي رسد يادداشت کنيد. زمان لازم براي آن که خودتان را واقعاً در موقعيتهاي گفته شده احساس کنيد، در نظر بگيريد.
۱-خود را در يک کشتي تصوّر کنيد که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب مياندازيد و با شناکردن خود را به يک قايق نجات ميرسانيد و از آن بالا ميرويد. چند نفر ديگر را در آن قايق نجات همراه خود ميبينيد؟

۲-خود را به ساحل ميرسانيد و بيابان وسيعي را در مقابل خود ميبينيد. چند وسيله شخصي و مقداري خوراکي بر ميداريد و در جستجوي نجات، راه بيابان را در پيش ميگيريد. چند جفت کفش برميداريد؟

۳-پس از يک راهپيمايي طولاني و سخت، از يک تپه شني بالا ميرويد و با خوشحالي شهري را در دوردست ميبينيد. همچنين متوجه ميشويد که در فاصلهاي نه چندان دور در سمت راست شما واحهاي وجود دارد. آيا ابتدا به آنجا ميرويد و براي مدتي کوتاه، يا هر چقدر که ميخواهيد استراحت ميکنيد و يا آن که آن را ناديده گرفته به راهتان به سوي شهر ادامه ميدهيد؟

۴-پس از ورود به شهر، قصري توجه شما را به خود جلب ميکند و تصميم ميگيريد که وارد آن شويد. پس از عبور از دروازهها، خود را در يک راهروي طولاني مييابيد که به اتاق پادشاه منتهي ميشود. وارد اتاق ميشويد و شاه و ملکه را ميبينيد که در کنار هم به تخت نشستهاند. شاه و ملکه چه شکلي هستند؟ و چه ويژگيها و خصوصياتي را برايتان مجسم ميکنند؟

۵- از آن اتاق خارج ميشويد و از يک پلکان مارپيچي پايين ميرويد. تاريک و سايهدار است، با مشعلهايي بر روي ديوار که به طور نوبتي روشن و خاموش ميشوند. همين طور که پائين ميرويد، ناگهان يک زن (اگر شما مرد هستيد) و يا يک شواليه (اگر شما زن هستيد) از کنارتان عبور ميکند. شما فقط براي يک لحظه صورتش را ميبينيد و اين تصوير، يک نفر که ميشناسيد را به يادتان ميآورد. او چه کسي است؟

۶- پلّهها شما را به اتاق پذيرايي ميرساند و شما ميز بسيار بزرگي با يک گيلاس پايهدار در وسط آن ميبينيد. به گيلاس نگاه کنيد. چقدر آن پر از مايعات است؟

جواب :
۱- تعداد دوستان واقعي که داريد.
۲- تعداد عشقهاي واقعي که قبل از ازدواج خواهيد داشت .
۳- اصول اخلاقي شما در کار.
۴- آنچه تصوّر کردهايد آن چيزي است که به نظر شما يک زوج ايدهآل بايد آن گونه باشند.
۵- اين همان شخصي است که تا پايان عمر، ذهنتان درگير اوست .
۶- ميزان پر بودن گيلاس، نشانگر اين است که شما در يک رابطه دوستي چقدر از خودتان مايه ميگذاريد.
خب سمپادی عزیز خواهشا نظر یادت نره 